اینم چند تا عکس از محمدرضا جون ِ عمه :))
عمه جون شما 15 مهرماه به دنیا اومدی
قبل از اینکه به دنیا بیای ما همه دعا می کردیم که آروم باشی ، گریه نکنی، اذیت نکنی ، آخه فاطمه جون، آجی ِ مهربونت خیلی گریه می کرد،
روزای اول آروم بودی
امــــــا بــــــعـــــــــــد
دیدیم که نــــــــــــه ........!!!!!!!!!!!!
شمام خیلی گریه می کنی، همش دلت درد می کنه ، باید یا بغلت کنن، یا روی پا باشی، یا تو بانوج ( گهواره یا تاب) باشی، همش دل دردی
اما بازم مظلومی کوچولوی عمه
من خیلی دوسِت دارم، انقده منتظرم تا زودی بزرگ شی، 4 دست و پا کنی، حرف بزنی ، راه بری
ای جونم ایشالا زودی
چندتا عکس ِ خوشگل ِ دیگه تو ادامه مطلب گذاشتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی